English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3770 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
no answer [n/a] [in forms] U بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
glib answer U پاسخ بدون ملاحظه [بی فکر]
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
answerback U در پاسخ
no U : پاسخ نه
item of written comment U پاسخ
responsions U پاسخ
responses U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
in reply to U در پاسخ
rebutter U پاسخ رد
replication U پاسخ
negative reply U پاسخ رد
counterplea U پاسخ رد
response U پاسخ
reply U پاسخ
respond U پاسخ
responds U پاسخ
answered U پاسخ
responded U پاسخ
statement U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
answers U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
replies U پاسخ
replying U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
answering U پاسخ
replied U پاسخ
answer U پاسخ
original response U پاسخ ابتکاری
answers U : جواب پاسخ
answering U پاسخ به یک سوال
position response U پاسخ مکانی
preparatory response U پاسخ مقدماتی
answers U : پاسخ دادن
early answer U پاسخ زود
respond U پاسخ دادن
discriminatory response U پاسخ افتراقی
response duration U مدت پاسخ
distal response U پاسخ دوربرد
emitted response U پاسخ صدوری
answers U پاسخ به یک سوال
frequency respone U پاسخ فرکانس
response amplitude U دامنه پاسخ
replier U پاسخ دهنده
reflection response U پاسخ قرینه
response differentiation U تفکیک پاسخ
answered U : جواب پاسخ
answering U : جواب پاسخ
moro response U پاسخ مورو
response set U امایه پاسخ
operandum U ابزار پاسخ
impluse response U پاسخ ایمپولز
manipulandum U ابزار پاسخ
irresponsive U پاسخ ندهنده
solutions U پاسخ یک مشکل
solution U پاسخ یک مشکل
answer U : جواب پاسخ
answer U : پاسخ دادن
movement response U پاسخ حرکت
to make a response U پاسخ دادن
answer U پاسخ به یک سوال
answering U : پاسخ دادن
answered U پاسخ به یک سوال
to definitive answer U پاسخ قطعی
rejoinders U پاسخ دفاعی
popular response U پاسخ رایج
rejoinder U پاسخ دفاعی
pleas U پاسخ دعوی
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
answered U : پاسخ دادن
image response U پاسخ تصویر
calculation U پاسخ تقریبی
an a answer U پاسخ مثبت
anatomy response U پاسخ کالبدی
answer mode U حالت پاسخ
answerback U پاسخ برگشتی
anticipatory response U پاسخ انتظاری
responds U پاسخ دادن
responded U پاسخ دادن
plea U پاسخ دعوی
oracle U پاسخ مبهم
oracles U پاسخ مبهم
voice answer back U پاسخ سمعی
running rate U اهنگ پاسخ
answerable U پاسخ دار
responsorial U پاسخ دهنده
vab U پاسخ سمعی
response time U زمان پاسخ
vaccum response U پاسخ غیابی
response threshold U استانه پاسخ
response strength U نیرومندی پاسخ
w response U پاسخ کلی
consummatory response U پاسخ پایانی
response latency U نهفتگی پاسخ
response intensity U شدت پاسخ
correct response U پاسخ درست
rejoining U پاسخ دادن
content response U پاسخ محتوایی
rejoined U پاسخ دادن
rejoined U در پاسخ گفتن
response generalization U تعمیم پاسخ
rejoin U پاسخ دادن
rejoin U در پاسخ گفتن
response equivalence U هم ارزی پاسخ
rejoins U در پاسخ گفتن
delayed response U پاسخ درنگیده
color response U پاسخ رنگ
rejoins U پاسخ دادن
right answer U پاسخ درست
conditioned response U پاسخ شرطی
rejoining U در پاسخ گفتن
whole response U پاسخ کلی
response rate U سرعت پاسخ
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
return a negative U پاسخ منفی دادن
stimulus response theory U نظریه محرک- پاسخ
shading response U پاسخ سایه روشن
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
visual righting response U پاسخ تعادل دیداری
response time U زمان پاسخ دهی
ucr U پاسخ غیر شرطی
white space response U پاسخ به بخش سفید
stimulus response model U الگوی محرک- پاسخ
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
psychogalvanic response U پاسخ گالوانیکی- روانی
s r model U الگوی محرک- پاسخ
the answer is in the negative U پاسخ ان منفی است
s r psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
pilomotor response U پاسخ سیخ شدن مو
pure color response U پاسخ خالص رنگ
open ended question U پرسش باز پاسخ
modulation frequency response U پاسخ فرکانس مدولاسیون
stimulus response psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
no reply necessary [NRN] U نیازی به پاسخ نیست.
electrodermal response U پاسخ برقی پوست
answer [to something] U پاسخ [به چیزی] [راه حل]
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
galvanic skin response U پاسخ برقی پوست
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
phones U پاسخ به تماس در تلفن
phoned U پاسخ به تماس در تلفن
achromatic color response U پاسخ رنگ بی فام
all or none response U پاسخ همه یا هیچ
cer U پاسخ هیجانی شرطی
affirmative U پاسخ "بله " بود
conditioned avoidance response U پاسخ اجتنابی شرطی
phone U پاسخ به تماس در تلفن
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
he returned a negative U پاسخ منفی داد
high frequency responce U پاسخ فرکانس بالا
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
conditioned emotional response U پاسخ هیجانی شرطی
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
replies U پاسخ دادن جواب کتبی
to press for an answer U با صرار یا فشار پاسخ خواستن
to meet with a repulse U پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
interrupt U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
replied U پاسخ دادن جواب کتبی
reacts U عمل کردن در پاسخ به چیزی
s o r model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
reacting U عمل کردن در پاسخ به چیزی
reacted U عمل کردن در پاسخ به چیزی
react U عمل کردن در پاسخ به چیزی
Recent search history Forum search
1postside
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1معنی lead lag compensator
2شما اهل کجا هستید
2In order to be interesting you have to be mean
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1leave the trial?
1free chlorine residual
0دانستن معنی چند کلمه فارسی به انگلیسی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com